داستان یک روزنامه/ابرار ورزشی و قصه یک عشق…
«فقط یک نسخه! باید به همه برسه»!
زمانی این روزنامه پرشمارگانترین نشریه ورزشی کشور بود و به نوعی سلطان بلامنازع این عرصه به شمار میرفت. صفهای طولانی مقابل کیوسکهای روزنامهفروشی، بهویژه در روزهای مسابقات مهم ملی و باشگاهی، گواهی بر محبوبیت بیچونوچرای آن بود. خوانندگان با اشتیاق منتظر بودند تا نسخهای از این روزنامه را به دست آورند و اخبار و تحلیلهای داغ ورزشی را ورق بزنند.
یادم میآید که صاحب کیوسک با دقت تعداد نسخهها را مدیریت میکرد. اگر کسی هوس خرید دو نسخه میکرد، با پاسخ قاطع او مواجه میشد: «فقط یک نسخه! باید به همه برسه.»!
ابرار ورزشی در آن روزها بیش از یک روزنامه، بخشی از فرهنگ ورزشی ایران بود. از تیترهای آتشین و گزارشهای پرشور گرفته تا عکسهای خاطرهانگیز بازیکنان، همهچیز در صفحاتش زنده بود و نفس میکشید.
اما امروز، از آن روزهای پرشکوه تنها خاطراتی شیرین باقی مانده است. مانند بسیاری از روزنامههای دیگر، ابرار ورزشی نیز در گذر زمان و با ظهور رسانههای دیجیتال، بخشی از صلابت گذشته خود را از دست داده است.
حالا دیگر خبری از صفهای طولانی نیست و کیوسکها جای خود را به صفحات مجازی دادهاند. با این حال، برای نسلی که با این روزنامه بزرگ شد، ابرار ورزشی همچنان نمادی از عشق به ورزش و یادآور روزهایی است که قلبمان با هر تیتر و خبر آن تندتر میزد. این خاطرات هیچگاه رنگ نمیبازند.